هستیهستی، تا این لحظه: 20 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه سن داره
خواهر گلم خواهر گلم ، تا این لحظه: 9 سال و 3 روز سن داره

توت فرنگی کوچولو

محرم

1394/8/22 12:50
نویسنده : مامان و هستی
713 بازدید
اشتراک گذاری

سلاممممممممم ....

من بعد از قرن ها برگشتم ....

امسال محرم ما به میدان امام حسین رفتیم ... منم کلی عکس گرفتم...

دسته های مختلف و زیادی اونجا بودن و هر کدوم به شیوه ی خاصی عذاداری می کردند ....

منم تا جایی که می تونستم عکس گرفتم ...

متاسفانه نمی تونم عکسامو اپلود کنم چون حجم خیلی بالایی دارن گریه

ما 4 نفری به سمت میدان امام حسین به راه افتادیم ....

دسته ها با هم فرق داشتند ... بعضی ها کفن بر تن کرده بودن ، بعضی ها لباس هایشان گلی بود ، بعضی ها زنجیر می زدند و برخی دیگر چوبی در دست داشتند .... اما همه یک شباهت داشتند ... همه عذادار بودند ...

 در گوشه ای دیگر در حال سخن رانی و نوحه خوانی بودند ... جمعیت خیلی زیادی بود ... همه گریه می کردند ... 

در وسط میدان هم خیمه ی بزرگی زده بودند و مراسم خیمه سوزان داشتند ... اما به دلیل اینکه خواهر کوچکم بی قراری می کرد و دود حاصل از سوختن برامون ضرر داشت  ، نتونستم خیمه سوزان را ببینم ...

در مدرسه هم  هرروز مراسم داشتیم و هر روز یک کلاس مسیول اجرای مراسم و پذیرایی بود ... یک روز شیر با کیک می دادن و روز دیگر هم عدسی ... هر کلاسی بر اساس نذری که داشتن صبحانه می داد ...

مدرسه هم یک روز ابگوشت پختمحبت جاتون خالی خیلی خوشمزه بود و در کنار دوستامون توی مدرسه خیلی خوشمزه ترم می شد...آرام

چند شب هم به مراسم یکی از اقوام رفتیم و من اونجا کمک کردم ... کمک توی محرم خیلی حس خوبی به ادم می ده ....

امسال محرم خیلی سال متفاوتی بود چون برای اولین بار 4 نفر بودیم محبت

هستی 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نیکـتا:/
27 آبان 94 18:26
بعد از قرن ها؟؟؟؟؟؟ هزار سالهـ که نیستی خوشحـالم که دوباره میای،همیشه باش): محرمـ هم تسلیتالبتهـ باید خیلی وقت پیش میگفتمـ
مامان و هستی
پاسخ
اره نمی تونستم بیامالبته خودم هم تنبلی می کردم و نمی یومدم ولی جدیدا قراره بیشتر میام مرسی که تو همیشه هستی
نسترن
13 فروردین 95 15:17
سلام میتونی عکسها رو تو پینت ویندوز سایزش رو کم کنی