نیکی ...
سلام دوستان عزیزم ، ببخشید که برای یک مدت طولانی نبودم ، درس های امسالم واقعا سنگین هست و نمی تونم مثل قبلا سر بزنم .
نیکی خانم هم بزرگ شده توی شیکم مامانم و تکون می خوره و هی می گه سلام ، من اینجا هستم ، منم باهاش حرف می زنم ، حالش رو می پرسم و...
رفته بودیم سوناگرافی و اقای دکتر سوناگرافی 3 بعدی گرفت و صورتش رو دیدیم . بچه از الان به خواهرش رفته . بهش گفتم امیدوارم هوشت هم مثل چهره ی قشنگت ( یادتون باشه شبیه منه ) و هم چون ماهت مثل من ، زرنگ خانواده باشه خلاصه کلی از خودم تعریف کردم و....
بقیه در ادامه مطلب ...
نظر لطفا یادتون نره . مرسی
خب ، داشتم می گفتم :
خلاصه با خواهری فیلمش رو دیدیم و کلی موقع دیدن فیلم سوناگرافی مامان جونم تکون خورد ( خودشو دیده بود ، ذوق کرده بود ) اخه توی شیکم مامانم ایینه نداره که خودش رو ببینه ...
خلاصه هر روز کلی تکان می خورد و من هم کلی باهاش صحبت می کنم و خوارانه کلی درد و دل می کنیم ( البته من درد و دل می کنم و هنوز به دنیا نیومده سرش رو می خورم حالا بدنیا بیاد چقدر باهاش حرف بزنم !!)
خواهر گل نیکی خانم کلی درس و مشق داره با اجازتون می روم تا به درس هایم برسم چون دیگه کم کم امتحانات ترم اغاز می شود و ... دیگه سرم شلوغ می شه .
خلاصه بازم مثل همیشه می گم :
دوستتون دارم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد و امیدورم همیشه موفق باشید
مدیریت توت فرنگی کوچولو
هستی